کد مطلب:328120 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:475

سوره مائده ، آیات 111-110
اذ قال الله یعیسی ابن مریم اذكر نعمتی علیك و علی ولدتك اذ ایدتك بروح القدس تكلم الناس فی المهد و كهلا و اذ علمتك الكتاب و الحكمه و التورئه و الانجیل و اذ تخلق من الطین كهیه الطیر باذنی فتنفخ فیها فتكون طیرا باذنی و تبری الاكمه و الابرص ‍ باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی و اذكففت بنی اسرءیل عنك اذ جئتهم بالبینت فقال الذین كفروا منهم ان هذا الا سحر مبین (110) و اذ اوحیت الی الحوارین ان امنوا بی و برسولی قالوا امنا و اشهد باننا مسلمون (111)







ترجمه آیات

به یاد آور روزی را كه خداوند به عیسی بن مریم گفت : یاد كن نعمتی را كه بر تو و مادرت ارزانی داشتم زمانی كه من تو را به روح القدس تایید كردم ، و توانستی در گهواره و نیز در بزرگی با مردم تكلم كنی و زمانی كه كتاب و حكمت ، و تورات و انجیل تعلیمت دادم ، زمانی كه مجسمه ای از گل به صورت مرغی میساختی و در آن می دمیدی و به اذن من طیر می شد و به پواز در می آمد، و كور مادر زاد و بیمار به مرض برص را به اذن من شفا می دادی و مردگان را به اذن من زنده و از گور بیرون می كردی ، بیاد آور روزگاری را كه من تو را از شر بنی اسرائیل حفظ كردم ، همان بنی اسرائیلی كه وقتی برایشان معجره و بینه می آوردی كفارشان می گفتند این نیست مگر سحری آشكار. (.11)

و بیاد آور، روزی را كه بر دل حواریین الهام كردم كه به من و فرستاده ام عیسی بن مریم ایمان بیاورید، گفتند ایمان آوردیم و شاهد باش ‍ كه ما مسلمانیم .(111)

بیان آیات

این دو آیه و همچنین آیات بعدی كه داستان نزول مائده را حكایت می كند، و نیز آیات بعد از آن كه متضمن خبری است از خداوند به عیسی بن مریم (علیهماالسلام ) به اینكه بزودی خداوند از او از اینكه چرا نصارا او و مادرش را برای خود دو معبود اتخاذ كردند باز خواست می كند همگی با غرضی كه افتتاح این سوره به منظور ایفای آن بوده مرتبط هستند. و آن غرض دعوت به وفای به عهد و شكر نعمت و تحذیر از عهدشكنی و كفران نعمت های الهی است ، همین مطالب است كه آخر سوره را با اول آن مربوط ساخته و وحدت سیاق را در سراسر سوره حفظ كرده است .

بیان و توضیح آیات مربوط به معجزات عیسی (ع )





اذ قال الله یا عیسی بن مریم ... و اذ تخرج الموتی باذنی ...







این آیه معجزات باهره ای را كه بدست عیسی بن مریم (علیه السلام ) ظاهر شده می شمارد، الا اینكه علاوه بر شمردن معجزات بر او و مادرش منت می گذارد، و این معجزات تقریبا با همین الفاظ در سوره آل عمران آنجا كه ملائكه با مریم حدیث می كنند و وی را به پیدایش عیسی (علیه السلام ) بشارت می دهند ذكر شده است . در آن سوره می فرماید: (و اذ قالت الملائكه یا مریم ان الله یبشرك بكلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم - یاد آر آن زمانی را كه فرشتگان گفتند ای مریم به درستی خداوند تو را به پیدایش فرزندی از ناحیه خود بنام عیسی بن مریم بشارت می دهد) تا آنجا كه می فرماید: (و یكلم الناس فی المهد و كهلا - و با مردم در گهواره و در سن كهولت تكلم می كند) آنگاه پس از چند جمله می فرماید: (و یعلمه الكتاب و الحكمه و التوریه و الانجیل و رسولا الی بنی اسرائیل - و او را كتاب و حكمت و تورات و انجیل می آموزد و در حالی كه فرستاده خدا است به سوی بنی اسرائیل ، (انی قد جئتكم بایه من ربكم انی اخلق لكم من الطین كهیئه الطیر فانفخ فیه فیكون طیرا باذن الله و ابری الاكمه و الابرص و احی الموتی باذن الله - بدرستی كه من معجره ای از طرف پروردگارتان برایتان آورده ام ، من برای شما از گل مجسمه مرغی می سازم آنگاه در آن می دمم پس به اذن خدا مرغ می شود، و من كور مادر زاد و بیمار برصی را شفا می دهم ، و مرده را به اذن خدا زنده می كنم ) تا آخر آیات .

و تامل در سیاق این آیات ادعای ما را مبنی بر اینكه معجزات مذكور كه بر حسب ظاهر مختص به حضرت مسیح (علیه السلام ) است ، در حقیقت نعمتهائی است كه خداوند بر او و مادرش هر دو ارزانی داشته است ، مدلل و روشن می سازد، چنانكه آیات سوره آل عمران هم كه به مریم بشارت می دهد، به این معنا اشعار دارد، برای اینكه به نعمت بشارت داده می شود، پس معلوم می شود معجزات و موهبت هایی كه از مختصات مسیح (علیه السلام ) است از قبیل ولادت بدون پدر و تایید به روح القدس و آفریدن مرغ و شفای كور مادر زاد و پیسی و زنده كردن مردگان به اذن خدا، همگی برای مریم نیز نعمت و كرامت است ، پس مسیح و مریم هر دو متنعم به این نعمتهای الهی هستند، چنانكه خدای تعالی هم آن نعمتها را به هر دو نسبت داده و فرموده : (نعمتی التی انعمت علیك و علی والدتك ) و آیه (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین ) نیز به همین معنی اشاره دارد، زیرا هر دو را یك آیه و معجره شمرده است .

(اذ ایدتك بروح القدس تكلم الناس فی المهد و كهلا) ظاهرا همین تایید به روح القدس بوده كه مسیح را برای تكلم با مردم در گهواره آماده ساخته است ، نه اینكه آن یك كرامت و این كرامت دیگری بوده ، و از همین جهت جمله (تكلم الناس فی المهد و كهلا) را با واو عاطفه از ما قبل جدا نكرد و بدون واو و متصل به ما قبل ذكر نمود تا بفهماند كه تایید به روح القدس و حرف زدن در گهواره یك معجره است ، تكلم مسبب از تایید و تایید سبب تكلم است ، و چون این دو یك معجره است ، در بعضی از موارد قرآن به مساءله تكلم در گهواره اكتفا شده است ، مانند آیه : (یكلم الناس فی المهد و كهلا) كه در ضمن آیات آل عمران گذشت ، و در بعضی از موارد به مساءله تایید به روح القدس اكتفا شده است ، مانند آیه (و اتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس ).

علاوه بر اینكه اگر مراد از تایید، مساءله وحی و وساطت روح (ملائكه ) بود اختصاص به مسیح نداشت ، زیرا سایر انبیا هم این معجره را داشتند، مضافا بر اینكه سیاق خود آیه هم از اینكه مراد از تایید را وحی بگیریم ابا دارد.

(و اذ علمتك الكتاب و الحكمه و التوریه و الانجیل ) ممكن است از اینكه كتاب و حكمت و تورات و انجیل را یكی كرده و كلمه (اذ) را بر سر هر یك از این چهار كلمه تكرار ننموده ، استفاده شود كه تمامی این علوم یكباره و بدون تدریج به آن جناب القا شده و او همه آنها را یك امر الهی واحدی تلقی نموده است .

و همچنین جمله (و اذ تخلق من الطین كهیئه الطیر فتنفخ فیه فیكون طیرا باذنی و تبری الاكمه و الابرص باذنی ) از حیث اینكه لفظ (اذ) را تكرار ننموده ، ظهور دارد در اینكه خلقت طیر و شفا دادن كور مادر زاد و جذامی همه دنبال هم و بدون فاصله زمانی بوده است ، و اگر هم كلمه (باذنی ) را در دنبال مساءله خلقت طیر ذكر نموده و (باذنی ) كه بعدا در آخر جمله ذكر می كند اكتفا ننموده ، برای خاطر عظمت مساءله خلقت و افاضه حیات بوده ، نه اینكه فاصله زمان را برساند، برای این عنایت بوده كه در دلهای شنوندگان خطور نكند كه غیر خدا هم می تواند مستقلا افاضه حیات كند، و اگر خطور هم كند جای گیر نشود (گر چه برای مدت كوتاهی باشد) و خدا داناتر است .

(و اذ تخرج الموتی باذنی ) بیرون كردن مردگان كنایه از زنده كردن آنان است ، و در این تعبیر عنایت روشنی است ، و آن اینست كه مردگانی را كه مسیح زنده می كرده ، مردگان مدفون بوده اند، و آن جناب افاضه حیات به آنان می كرده و برای از سر گرفتن زندگی در دنیا از قبرها بیرون شان می آورده ، از لفظ (الموتی - مردگان ) استفاده می شود كه این مرده زنده كردن مكرر اتفاق افتاده است ، در این آیات مباحث دیگری هست كه سابقا در تفسیر سوره آل عمران گذشت ، به آنجا مراجعه بشود.





و اذ كففت بنی اسرائیل عنك ...







این جمله دلالت دارد بر اینكه بنی اسرائیل بنای آزار وی را داشته اند، و خداوند او را از شرشان نگهداری می نموده .

بنابراین این آیه با جمله ای كه خداوند در سوره آل عمران در ضمن داستانهای مسیح ذكر كرده و فرموده : (و مكروا و مكر الله و الله خیر الماكرین ) منطبق می شود.





و اذ اوحیت الی الحواریین ...







این آیه نیز منطبق است با آیات سوره آل عمران كه می فرماید: (فلما احس عیسی منهم الكفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون ) از این جا معلوم می شود این ایمانی كه خداوند در آیه مورد بحث (و اذ اوحیت الی الحواریین ان امنوا بی و برسولی قالوا آمنا...) ذكر نموده ،

غیر ایمانی است كه آنها از اول به مسیح آوردند، و به نبوتش اقرار كردند، برای اینكه ظاهر آیه سوره آل عمران كه می گوید: (فلما احس عیسی منهم الكفر) این است كه این احساس در اواخر ایام دعوت او بوده ، در ایامی بوده كه حواریین كه در حقیقت سابقین و طبقه اول از مؤ منین به عیسی بودند ملازم و همراهش بوده اند، علاوه بر اینكه ظاهر آیه (قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون ) این است كه این دعوت برای میثاق گرفتن بر یاری دین خدا بوده ، نه برای اصل ایمان به خدا، و لذا آیه شریفه با جمله (و اشهد بانا مسلمون ) كه اعلام تسلیم در برابر امر خدا به اقامه دعوت و تحمل مشقت در راه او است ختم شده است ، و معلوم است كه طبعا این تسلیم و تحمل زحمت بعد از اصل ایمان است ، پس معلوم شد كه مراد از اینكه فرمود: (و اذ اوحیت الی الحواریین ...) قضیه عهد و پیمان گرفتن از حواریین است ، و در آیه بحث های دیگری هست كه ما آن ابحاث را در سوره آل عمران گذراندیم .

بحث روایتی

(چند روایت درباره معجزات حضرت مسیح (ع ))

مرحوم صدوق در كتاب معانی الاخبار به سند خود از ابی یعقوب بغدادی نقل می كند كه گفت ابن سكیت خدمت امام صادق (علیه السلام ) عرض كرد: از چه رو خداوند به موسی بن عمران ید بیضا، عصا و آلت سحر داد، و به حضرت عیسی آلت پزشكی و طبابت ، و به رسول الله (صلی الله علیه و آله ) كلام و سخنوری ؟

حضرت فرمود به درستی خدای تعالی موسی را در زمانی مبعوث كرد كه اغلب مردم آنروز بیشتر كارشان سحر بود، و لذا موسی از طرف خدای تعالی بسوی ایشان مبعوث شد و كارهایی انجام می داد كه مردم با همه تخصص و قدرتی كه در سحر داشتند از انجام مثل آن عاجز بودند، قهرا سحرهاشان باطل و حجت موسی بر ایشان اثبات شد، و خدای تعالی عیسی را در زمانی مبعوث نمود كه بیشتر مردم به امراض گوناگون و آفت های عضوی مبتلا و بسیار به طبیبی كه شفای شان دهد نیازمند بودند، لذا عیسی (علیه السلام ) معجره اش چیزی بود كه خود مردم از آن بهره ای نداشته و خداوند او را در این راه آنقدر قدرت داد كه می توانست مردگان را زنده نماید و كورهای مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا دهد، و بدین وسیله حجتش را بر مردم اثبات نماید، و خدای تعالی محمد (صلی الله علیه و آله ) را در زمانی مبعوث نمود كه كار عمده و تخصصی مردم سخنرانی و خطبه خوانی و سرائیدن اشعار بوده ، لذا رسول الله (صلی الله علیه و آله )

به كتاب و موعظه و حكمتی مبعوث شد كه گفتار آنان را باطل نموده و حجتش را بر آنان اثبات كرد.

ابن سكیت عرض كرد: من كه تاكنون كسی را مانند تو ندیدم ، بفرمائید ببینم امروز حجت خدا چیست ؟ فرمود عقل است كه با آن راست گویان و دروغ پردازان به خدا تشخیص داده می شوند، آن یكی تصدیق و این دیگری تكذیب می گردد، ابن سكیت گفت به خدا قسم جواب من همین بود كه تو دادی .

و در كافی است كه محمد بن یحیی از احمد بن محمد از حسن بن محبوب از ابی جمیله از ابان بن تغلب و غیر او از ابی عبدالله (علیه السلام ) نقل می كند كه شخصی از آن جناب پرسید: آیا عیسی بن مریم كسی را بعد از مردنش زنده كرده ، به طوری كه عمری را برای مدتی از سر گرفته باشد و مانند سایرین غذا خورده و بچه دار شده باشد؟

حضرت فرمود: آری عیسی (علیه السلام ) رفیقی داشت كه در راه خدا با او برادری می كرد و همواره عیسی به سراغش می رفت و در سرایش رحل اقامت می انداخت . وقتی عیسی مدتی از او غایب شد، پس از مراجعت از سمت اقامتگاه رفیقش عبور كرد تا سلامی به او بدهد دق الباب كرد مادرش بیرون آمد، عیسی از او حال برادر پرسید، پیر زن عرض كرد: یا رسول الله ! برادرت به رحمت ایزدی پیوست ، فرمود میل داری بار دیگر او را ببینی عرض كرد آری ، فرمود فردا می آیم و به اذن خدا او را برایت زنده می كنم ، چون صبح شد عیسی نزد آن زن آمد و گفت با من بیا تا بر سر مزار رفیقم برویم ، عیسی (علیه السلام ) وقتی بر سر مزار او رسید ایستاد و دست به دعا بلند نمود، چیزی نگذشت كه قبر شكافته شد و فرزند آن زن در حالی كه زنده شده بود بیرون آمد، وقتی چشم مادر به او و چشم او به مادر افتاد هر دو به گریه در آمدند، عیسی (علیه السلام ) به حال آن دو رقت نمود و گفت : میل داری بامادرت در دنیا بمانی ؟ عرض ‍ كرد: آیا با رزق و خوراك و عمر یا بدون خوراك و رزق و مدت ؟ فرمود بلكه با رزق و مدت بیست سال كه در آن مدت ازدواج بكنی و فرزند دار شوی . عرض كرد: اگر چنین است آری مایلم ، حضرت او را به مادرش سپرد و رفت و آن جوان همانطوری كه مسیح وعده داده بود بیست سال دیگر زندگی نمود و فرزنددار شد.

در تفسیر عیاشی از محمد بن یوسف صنعانی از پدرش روایت كرده كه گفت : از حضرت ابی جعفر پرسیدم از معنی (اذ اوحیت الی الحواریین ) كه مگر به حواریین هم وحی می شده ؟ فرمود وحی در اینجا به معنی الهام

مؤ لف : در قرآن در بسیاری از موارد وحی به جای الهام استعمال شده یكی آنجا كه می فرماید: (و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه ) یكی دیگر آیه (و اوحی ربك الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا) و نیز آیه (بان ربك اوحی لها) می باشد.